کد مطلب:193929 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:193

منشأ بلاها
انسان معمولا به منشأ گرفتاری ها اهمیتی نمی دهد و زمانی كه بلایی به سرش می آید نمی داند چرا در این مخمصه گرفتار آمده است. حال آن كه هیچ یك از این امور بی سبب نیست و چه بسا در لحظات حساس استقامت نكرده است. اگر در كتاب های روایی جست و جو كنیم و روایاتی را كه در این زمینه آمده است كنار هم بگذاریم، حجمی به اندازه یك كتاب پیدا می كند.

انبیا و اولیا و صدیقین هنگامی كه بلایی بر سرشان می آمد از خداوند می پرسیدند: خدایا، آیا خطایی از ما سر زده كه به این روز افتاده ایم؟ پاسخ چنین پرسشی گاهی مثبت و گاهی منفی است. بیشتر بلاهایی كه بر سر مؤمنان می آید نتیجه كوتاهی آنها است. گم شدن حضرت یوسف علیه السلام برای حضرت یعقوب بسیار سخت و دردناك بود؛ چرا كه یوسف را بسیار دوست می داشت. او در فراغ یوسف آن قدر گریه كرد كه دیدگانش را از دست داد. این عذاب فقط بدان سبب بود كه حضرت یعقوب علیه السلام گرسنه ای را رد كرده بود. تشخیص پروردگار بسیار دقیق است و هیچ چیز از یادش نمی رود. همه كارهای ایزد منان از روی دقت است. خوب است دیگران نیز بدانند بلاهایی كه سرشان می آید، نتیجه اعمال خودشان است. فقط فرق انسان های معمولی با پیامبران در این است كه آنها علم انبیا را ندارند و نمی دانند از چه رو این بلاها به سرشان آمده است. البته در روایات متواتر، ذكر شده است كه چه چیزهایی از جانب خداوند و چه بلاهایی از جانب خود انسان ها است. خدای متعال می فرماید: «مآ أصابك من حسنة فمن الله و مآ أصابك من سیئة فمن نفسك [1] ؛ هر چه خوبی به تو می رسد از جانب خدا است و هر بدی كه به تو می رسد از خود تو است». بر حسب روایات و احادیث ملاك این است كه اگر انسان به وظایف خود عمل كرد و با این حال به فقر و گرفتاری مبتلا گردید، این گرفتاری ها امتحان الهی است، اما اگر در ادای وظایف خویش كوتاهی كرد، بلاهایی كه بر سرش



[ صفحه 133]



می آید نتیجه اعمال خود اوست.

در روایت آمده است كه خداوند دعای دو نفر را مستجاب نمی كند: یكی آن كه دنبال كسب و كار و تحصیل روزی نمی رود و اهل كار و زحمت نیست و با این حال می گوید خدایا، تو رزاقی، پس روزی مرا برسان، دیگری مریضی كه دنبال مداوا نمی رود، اما از خدا می خواهد كه او را شفا دهد. حضرت موسی علیه السلام به خداوند عرض كرد: خدایا، علاجم كن. خطاب آمد كه نزد طبیب برو و با دارو و درمان معالجه كن. اگر در حد توان و امكان به دنبال طبیب و دارو و درمان رفتیم، اما شفا پیدا نكردیم، این جا دیگر باید از خدای متعال شفا بخواهیم. قانون الهی این است. شخصی كه توان دفاع از خویشتن در برابر ظلم را دارد، اما از خود دفاع نمی كند، دعایش مستجاب نمی شود. ماجرای مظلومیت امیرمؤمنان علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام استثنا است و دلیل خاصی داشت. آن حضرت به منظور بقای اسلام و ادای وظیفه ی خاصی كه بر عهده داشتند، این مصایب را تحمل نمودند و گرنه حضرت علی علیه السلام می توانست عكس العمل نشان دهد. كسانی كه با امیرمؤمنان علیه السلام بیعت كرده بودند می بایست امتحان پس می دادند. روایت های متعددی از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم از طریق شیعه و سنی نقل شده است كه در آنها پیامبر اسلام حضرت علی علیه السلام را محك اسلام خوانده اند. در صحاح سته اهل سنت و كتب اربعه شیعه نیز آمده است كه اگر حضرت امیر علیه السلام در آن زمان دست به شمشیر می بردند امت پیامبر امتحان پس نمی داد. سكوت ایشان وظیفه ای خاص، و برای بقای اسلام لازم بود.


[1] نساء، آيه 79.